در این زمین خاکی، هیچ چیز خاکی نیست
در این زمین خاکی، هیچ چیز خاکی نیست درون و بیرون همه متفاوت است. بعضی ها درون خوبی دارند و بیرون متفاوت تری، بعضی ها هم درون مبهم دارند و شاید بیرون خوب. هیچ کس خودش نیست هیچ کس آرام نیست هیچ کس راضی نیست، هیچ چیز بر وفق مراد نیست، همه منتظرند، انتظار و انتظار و انتظار……………..
واژه ای که هیچ وقت به سر نخواهد آمد و همین واژه به راحتی قادراست افسار زندگیت را بدست گیرد و زندگی را به سختی، رنج و ناراحتی تبدیل کند! ! ! !
وقتی شما منتظرید که بیرونی هستید و کاملا در دنیای بیرون زندگی می کنید و انتظارتان هم از دنیای بیرون است.
درون در دست و اختیار شماست پس نمی توان از آن انتظار داشت.
تو نمی توانی از درونت انتظار داشته باشی وقتی که اختیارش در دست خودت است. چون وقتی تو از درونت انتظار داشته باشی یعنی از خودت انتظار داری و وقتی از خودت انتظار داری و به انتظارت پاسخ مثبت نمی دهی که به خودت و خواسته هایت توجه نداری و به گونه ای خودت رو دوست نداری، بخاطر همین توهمیشه سعی می کنی ازخودت ودرونت انتظار نداشته باشی که مجبور نباشی به خود زحمت و سختی بدهی که به انتظارت پاسخ مثبت بدهی.
اما تو همیشه و همچنان از دنیای بیرون انتظار داری تا تغییرکند، تا حرکت کند، تا بلکه با تغییرش زندگی تو را هم تغییر دهد و با حرکتش تو را هم در مسیر و جریان ، حرکت دهد.
چشمانت را باز کن، بیرون از اختیار تو بیرون است.
آنچه در اختیار تو نیست و تسلطی بر آن نداری بی ارزش است. ارزش اندیشیدن و زمان گذاشتن ندارد. پس رها کن وبرو.
وقت را غنمیت بشمار.
آنچه را که ارزشی ندارد تو را از مسیر هدفت دور خواهد کرد پس قدر زمانت را بدان و تنها این زمان را صرف درونت کن. درونی که در اختیار توست. وقتی این زمان را صرف درونت می کنی درونت را به رشد و تعالی خواهی رساند.
هر آنچه از دیگران انتظار داری راخودت انجام بده. اگر دوست داری برایت هدیه بخرند خودت برای خودت هدیه بخر. اگر دوست داری به تو محبت کنند به خودت محبت کن. اگر دوست داری عاشقانه دوستت بدارند و بهت عشق بورزند خود را عاشقانه دوست بدار و عشق بورز.
اگر دوست داری برایت خانه، ماشین و … بخرند خودت برای خودت فراهم کن. وقتی که انتظار داری که شخص دیگری برایت کاری انجام دهدخودرا ازحرکت درجهت خواسته های خودت باز می داری و به سمت سکون می روی و وقتی هم که آن نیازوخواسته توسط دیگران اجابت نشود تودرحالت سکون چنان غرق می شوی که اجابت نشدن خواسته ات تو را افسرده خواهد کرد و براحتی شرایط روحیت را بهم خواهد ریخت. اما وقتی که تو فقط از خودت انتظار داشته باشی بخاطر اینکه در نزد خودت احساس شرمندگی نکنی حرکت خواهی کرد. حرکت صحیح وهدفمند، تحقیق و بررسی خواهی کرد و همه جوانب را درنظر خواهی گرفت.
پس به درونت برگرد بررسی کن چه چیزهایی دوست داری و چه خواسته هایی از دیگران داری و چه شرایطی را می طلبی و خواهانش هستی؟
همه را روی کاغذ بیاور.
آنوقت روی تک تک آنها بیندیش و بیین که خودت چگونه این خواسته ها را می توانی برای من درونت فراهم کنی؟
خودت را دو تا ببین من بیرون و من درون.
من بیرونت را در هر زمان و مکانی فرد یا افرادی ببین که در دور و اطرافت هستند وازآنها انتظارداری (خواهر، برادر، پدر، ، همسر و …) که رفتار و برخوردها و عکس العمل های آنها برایت مهم هستند.
من درونت را همان درون وجودیتت، همان احساسات و خواسته های قلبیت ببین .تمرین کن که هر انتظاری که من درونت دارد تنها از من بیرونت طلب کند تمرین سختی است اما اگر شروع کنی و قدم به قدم این تمرین را انجام دهی از حالت سکون در خواهی آمد، حرکت خواهی کرد ،وقتی شروع به حرکت کنی بعد از مدتها حرکت کردن روان خواهی شد وقتی روان شوی دیگر از حرکت باز نخواهی ایستاد.
دیدگاهتان را بنویسید